ناگفته ها...

ساخت وبلاگ

  

نمی دانم این  زندگی است به من سخت می گیرد 

 یا من زندگی را سخت گرفته ام 

 هر چه هست زندگی گاهی عجیب  سخت می گذرد

 و امان از این گاه ها که بی گاه بر زندگی  سایه می افکند

سخت می گذرد اما می گذرد

می گذرد اما سخت می گذرد

 تا به حال شده است دلت بخواهد از ته دل فریاد بزنی؟ 

 این روزها این احساس را دارم 

 فریاد از ته دل " و " شکستن تمام سکوت های زندگی ام"

 ناگفته هایی هست که نشد فریادشان بزنم ،همه را قورت داده ام.

  این روزها دلم می خواهد همه رو بالا بیارم

 دردهایی هست که با هیچ واژه و زبانی قادر به بیانشان نیستیم

مثل درد این روزهای من

 حرف هایی از جنس نشدن ها ، نبودها،  محال ها، نبایدها و بایدها ...

 بعضی از رازها نگفتنیست  .در قلبت حبس ابد می شوند.

بعضی از حرف ها  خوردنیست.زبان قاصر از بیان می شود.

بعضی از زخم ها کاریست. مرهمی برایشان یافت نمی شود.

این بعضی های زندگی ، بعضی وقتها خیلی سخت می شود که با آنها  کنار آمد.

  اگر کوهی از صبر هم باشی گاهی این بعضی ها عجیب متلاشیت می کنند. 

 همین نگفتن ها خودش خیلی درد دارد

  چقد دلم می خواهد فریاد بزنم  

گاهی باور بعضی اتفاق های زندگی سخت است 

  مثل باور روزهای شیرینی که به ناگاه تلخ شود 

مثل باور بزرگ شدن و پایان روزهای شیرین کودکی.

 چقدر دلم کودکی می خواهد .. 

یک بغل گریه و بغض ...

  و یک شانه برای باریدن...

  انگار بزرگ که می شوی وزن اشک هایت هم سنگین می شود .

 و غرور سدی می شود بر سر راه بغض .

  گریه هایت پنهانی  می شود.

 حرف هایت ناگفته  می ماند .

  و خودت با خودت تنهای تنهای تنها می شوی

  «ازدلنوشته های نگار»

تنــــــــــــــدیس تنهــــــــــــــایی...
ما را در سایت تنــــــــــــــدیس تنهــــــــــــــایی دنبال می کنید

برچسب : ناگفته, نویسنده : fbibahaneh3029 بازدید : 113 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:57