بارها و بارها نامم را صدا زده اند
بارها خندیده ام
گریه کرده ام
آرزوهایم را شمرده ام
و بارها و بارها فصل ها را دوره کرده ام
نمی دانم زندگی ام از کدامین نقطه هستی آغاز شد!
و در کدامین لحظه به خط پایان خود خواهد رسید
نمی دانم !
اما خوب می دانم ....
که تو آغاز بی پایان تمام لحظه های ناب زندگی منی
آنگاه که نامم را در نگاه تو خواندم
و لبخند را در برق چشمان تو دیدم
تو شدی نهایت آرمان های دلم
که در فصل پنجم زندگی ام
رویاهایم با تو به حقیقت همیشه سبز رسید ...
" از دلنوشته های نگار "
تنــــــــــــــدیس تنهــــــــــــــایی...برچسب : نویسنده : fbibahaneh3029 بازدید : 120